منوی اصلی


نویسندگان


آرشیو موضوعی

داستان آموزنده

ترفند

anti-virus

تازه ها

شعر کردی

شعر فارسی

نرم افزار

آموزشی (مدرسه)

به روایت عکس

لینک دوستان

ابزار وبلاگ

خبر نودشه

نودشه

Mahboob

▒▓█ كنكور 92 -كنكـــــــــوری ها █▓▒

پردندگان ایران

آموزش ریاضی

مدرسه نمونه ی هورامان پاوه

messi10

نودشه 10

عنوان لینک

ده ره هه جیج

اس ام اس رٍز

هاره بری

عرفان حقیقی

به نام خدا

آپلود رایگان همه چیز

نودشه شهرچهار فصل

شوری سنج اب اکواریوم

کمربند چاقویی مخفی

قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 219
بازدید کل : 24171
تعداد مطالب : 96
تعداد نظرات : 44
تعداد آنلاین : 1

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

 ‎‎


لوگوی دوستان


بر چسب ها




سنجش کارایی

شنبه 5 شهريور 1390

پسر کوچکی وارد تلفن حانه شد کارتنی را به سمت تلفن هل داد. روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی.

 

مسئول داروخانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید:خانم می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟

زن پاسخ داد: کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.

پسرک گفت: خانم من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد. زن در جوابش گفت: از کار این فرد کاملا راضی ام.

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برای شما جارو می کنم در این صورت شما در یکشنبه زیبا ترین چمن را در کل شهر خواهید داشت

مجددا زن پاسخ منفی داد.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت گوشی را گذاشت.

مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: پسر از رفتارت خوشم می آید، به خاطر این که روحیه خاص و خوبی داری، دوست دارم کاری به تو پیشنهاد بدهم.

پسر جوان جواب داد: نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم،‌ من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند



:: موضوعات مرتبط: داستان آموزنده، ،

نوشته شده توسط میلاد دارستانی در ساعت 21:6



شکلات محبوب

شنبه 5 شهريور 1390

پيرمردي در بستر مرگ بود. در لحظات دردناک مرگ، ناگهان بوي عطر شکلات محبوبش از طبقه پايين به مشامش رسيد. او تمام قدرت باقيمانده اش را جمع کرد و از جايش بلند شد. همانطور که به ديوار تکيه داده بود آهسته آهسته از اتاقش خارج شد و با هزار مکافات خود را به پايين پله ها رساند و نفس نفس زنان به در آشپزخانه رسيد و به درون آن خيره شد. او روي ميز ظرفي حاوي صدها تکه شکلات محبوب خود را ديد و با خود فکر کرد يا در بهشت است و يا اينکه همسر وفادارش آخرين کاري که ثابت کند چقدر شيفته و شيداي اوست را انجام داده است و بدين ترتيب او اين جهان را چون مردي سعادتمند ترک مي کند. او آخرين تلاش خود را نيز به کار بست و خودش را به روي ميز انداخت و يک تکه از شکلات ها را به دهانش گذاشت و با طعم خوش آن احساس کرد جاني دوباره گرفته است. سپس مجددا" دست لرزان خود را به سمت ظرف برد که ناگهان همسرش با قاشق روي دست او زد و گفت: دست نزن، آنها را براي مراسم عزاداري درست کرده ام



:: موضوعات مرتبط: داستان آموزنده، ،

نوشته شده توسط میلاد دارستانی در ساعت 21:5



شگفتی ریاضیات

شنبه 5 شهريور 1390

از شگفتی های دنیای ریاضیات این است که وقتی عدد ۱۱۱۱۱۱۱۱۱ را در خودش ضرب کنی، جواب می شود :

۱۲۳۴۵۶۷۸۹۸۷۶۵۴۳۲۱

 

 

1x 9 + 2 = 11
12
x 9 + 3 = 111
123
x 9 + 4 = 1111
1234
x 9 + 5 = 11111
12345
x 9 + 6 = 111111
123456
x 9 + 7 = 1111111
1234567
x 9 + 8 = 11111111
12345678
x 9 + 9 = 111111111
123456789
x 9 +10= 1111111111

9x 9 + 7 = 88
98
x 9 + 6 = 888
987
x 9 + 5 = 8888
9876
x 9 + 4 = 88888
98765
x 9 + 3 = 888888
987654
x 9 + 2 = 8888888
9876543
x 9 + 1 = 88888888
98765432
x 9 + 0 = 888888888

 



:: موضوعات مرتبط: تازه ها، ،

نوشته شده توسط میلاد دارستانی در ساعت 21:0



یک ساعت زودتر

شنبه 5 شهريور 1390

پدر خسته از سر کار به خانه برگشت

 

. پدر با بی حوصلگی گفت به تو ربطی ندارد.پس از اندک زمانی پسر بار دیگر این سوال را از پدر پرسید و پدر با عصبانت...............

 

پسر از پدر پرسید پدر میتوانم بپرسم ساعتی چند دلار حقوق میگیری



:: موضوعات مرتبط: داستان آموزنده، ،
ادامه ی مطلب ...

نوشته شده توسط میلاد دارستانی در ساعت 20:57



نامه ای به خدا

شنبه 5 شهريور 1390

یك روز كارمند پستی كه به نامه هایی كه آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می كرد متوجه نامه‌ای شد كه روی پاكت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا با خودش فكر كرد بهتر است نامه را باز كرده و بخواند...

 

در نامه این طور نوشته شده بود :

خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم كه



:: موضوعات مرتبط: داستان آموزنده، ،
ادامه ی مطلب ...

نوشته شده توسط میلاد دارستانی در ساعت 20:54



یک پست برای طرفداران نود32

شنبه 5 شهريور 1390

چندتا یوزرنیم(Username) و پسورد براتون پیدا کردم تاریخشون هم مال2011 / 03 / 18 است

Username:TRIAL-43152690
Password:naepev3bvs

Username:TRIAL-43152692
Password:uxekarc3xm

Username:TRIAL-43152665
Password:e2vh4t8mj7

Username:TRIAL-43152667
Password:5cct3e8324

Username:TRIAL-43152667
Password:5cct3e8324

Username:TRIAL -43152641
Password:nctrth6mmm

 



:: موضوعات مرتبط: anti-virus، ،

نوشته شده توسط میلاد دارستانی در ساعت 16:43



درباره



سلام این وبلاگ صرفا دلنوشته های منه که هروقت دلم تنگ میشه میام چیزی می نویسم
dar.milad@gmail.com


مطالب پیشین

زندگی در تیر ماه 99
زندگی در آبان 98
پایان سال 97
پایان سال 95
بعثت رسول خدا مبارک
سال جدید . . . سال 95
یاد پراید به خیر
تابستان ۹۴ با فنی حرفه ای
کاریکاتوری که دل میلیون ها نفر رو شکست . . .
فرجه هم داستان شد . . . .
پاور پوینت های درس روش ساخت و کارگاه
درس خوندن بع سبک دانشجویی
فایل های pdf پروژه ی درس کارگاه ساخت و تولید
دانلود کتاب درس روش های ساخت و تولید
بخشی از تابستان 93 به روایت عکس
ترم دوم هم تموم شد . . .
تمرینات درس مبانی برنامه نویسی
این عکس . . . داره
تفریح دانشجویی با دوستان دوران دبیرستان




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by milad2farsi